همسفر زهرا و مسافرشان با آنتی ایکس تریاک وارد کنگره شدند، ده ماه و هفت روز با روش DST و داروی OT به راهنمایی مسافر سعید طائبی و همسفر لیلا خدابخشی سفر کردند و اکنون چهار سال است که با دستان پرتوان آقای مهندس، آزاد و رها هستند. ورزش در کنگره: دارت
انگیزه شما با توجه به نبودن مسافرتان در کنگره برای خدمت کردن و حضور در کنگره چیست؟
در جهانبینی که از آقای مهندس و آقای امین آموختهایم، هیچ چیز در هستی بدون بها به دست نمیآید. از زمانی که وارد کنگره شدم، اولین چیزی که به من آموخت آرامش بود و این آرامش را مدیون کنگره هستم. در این چند سال، تجربه کردم که اگر بازپرداختی نداشته باشم، آن آرامش از من گرفته میشود. هر آن چه که کنگره به من داده، عزت، شخصیت و آرامش، با خدمت کردن معنا پیدا میکند. اگر این بازپرداخت را نداشته باشم، دچار خلأ میشوم. برای من مهم نیست که مسافرم اکنون در کنگره حضور دارد یا نه، من به این جهانبینی رسیدهام که حضورم در کنگره برای خودم است. اگر هستی چیزی به من داده، وظیفه دارم که بازتاب و پرداخت داشته باشم و بهترین بازپرداخت در کنگره، خدمت کردن است؛ چه از نظر جسمی، چه علمی و چه مالی.
نقطه تفکر و احساسی که شما را به سمت جایگاه دنوری سوق داده، چه بوده است؟
همیشه قبل از این که به کنگره بیایم، دوست داشتم، عضو خیریههایی باشم که کمکهای مالی آنها در مسیر درست خرج میشود. زمانی که وارد کنگره شدم و در لژیون سردار عضویت پیدا کردم، همان اوایل با این که اعضای لژیون سردار تعداد بسیاری هم نداشتند، شاید پنج یا شش نفر بودند، زود جذب این مسیر شدم و عضو یکی از لژیونهای سردار شدم.
سه سال در جایگاه سردار بودم؛ اما احساس کردم، دیگر آن انرژی را از سردار بودن نمیگیرم؛ چون وقتی در یک مسیر یکنواخت حرکت کنید، دیگر نمیتوانید آن انرژی اولیه را دریافت نمایید. برای همین، با وجود شرایط مالی سخت، تصمیم گرفتم، دنور شوم. این تفکر را در ذهنم پرورش داده بودم و ایمان داشتم که خداوند مسیر را برای من هموار میکند
الحمدلله تا الان قسمت زیادی از این مسیر طی شده و تا آخر اردیبهشت تسویه خواهم کرد.

بخشندگی مال، عزتت افزون کند
بخل و نقصان، خانهات بینور کند
رابطه این شعر با دستور جلسه چیست؟
زمانی که وارد کنگره میشویم، تحت آموزش قرار میگیریم. گاهی در مسیر آموزشهای کنگره به دستاوردهایی میرسیم که باعث شعف و افزایش انرژی و پتانسیل ما میشود؛ اما اگر صرفاً جمعکننده باشیم و از این دستاوردها در مسیر کنگره استفاده نکنیم، به تدریج دچار تخریب و توهم دانایی خواهیم شد؛ به همین دلیل، زمانی که در کنگره با آموزشها به حال خوش میرسیم؛ باید به سطحی از دانایی رسیده باشیم که در پیشبرد اهداف کنگره تلاش کنیم و هم از نظر علمی و هم از نظر مالی در جمع خدمتگزاران قرار بگیریم. در غیر این صورت، دوباره به تاریکیها بازمیگردیم و حال خوشی را تجربه نخواهیم کرد.
بخشش مال، یکی از ابزارهایی است که باعث میشود، در مسیر درست باقی بمانیم، تعادل خود را حفظ کنیم و از سقوط به تاریکی دور شویم.
تلاش برای دریافت شال راهنمای تازهواردین، چه تأثیری در زندگی شما دارد؟
زمانی که جواب آزمون داده شد، اصلاً باورم نمیشد که پذیرفته شده باشم. تلاش بسیاری کرده بودم؛ اما در نهایت همه چیز را به خدا سپردم. این اتفاق در زندگیام تأثیر بسیاری گذاشت. مسافرم به دلیل حضور نداشتن در کنگره، تغییر کرده بود؛ به گونهای که قبلاً خودش من را برای حضور در کنگره تشویق میکرد؛ اما مدتی، مانعی برای من شده و من را به سمت پایین میکشاند؛ چراکه خودش هنوز رها نشده بود. وقتی راهنمای تازهواردین شدم، ناگهان این مانع برداشته شد؛ چراکه بعد از شنیدن این خبر، من بیشترین تغییر را در مسافرم دیدم؛ چون تا قبل از آن، هم برای ورزش، هم برای کنگره سخت میگرفت.
با شنیدن این خبر، خدا برایم مسیر را بازتر و مستحکمتر کرد. یکی از معجزات پذیرش در آزمون همین این بود که مسیرم هموارتر شد، شاید پیش خود فکر میکردم که برای حضور در کنگره، مسافرم سختگیرتر شده و اگر بخواهم این مسئولیت را قبول کنم، تعهدات بیشتری خواهم داشت، مثل حضور به موقع، بدون غیبت و مسئولیتهای خاص خدمت. زمانی که این خبر را شنیدم، خدا تمام موانع را برداشت، لحظهای که این خبر را شنیدم، اصلاً به سختی مسیر یا نگرانیهای احتمالی فکر نکردم. خداوند میفرماید: «وقتی خواستهای داشته باشی و اذنش بیاید، راه را برای تو هموار میکنم» و من این را با تمام وجود حس کردم؛ زیرا خدا روی سریعالحساب بودن خود سریع عمل کرد و مسیر را برایم روشنتر کرد.
خدا را شکر مسافرم با این خدمت موافقت کرد و الان به فکر آمدن به کنگره است. انشاءالله که این اتفاق نیز به بهترین شکل پیش برود.
کلام آخر:
اول از همه خدا را شکر میکنم که در این مسیر قدم گذاشتم. همیشه از خودم میپرسیدم، چرا میگویند: «خدایا شکرت که مصرفکننده داشتیم»، حالا میفهمم و خدا را شکر میکنم که باعث شد، به کنگره بیایم و در آن بمانم. از خودم تشکر میکنم که هیچوقت ناامید نشدم، ایستادم و نتیجه صبرم را دیدم. انشاءالله نتایج بهتری، مانند رهایی مسافرم را نیز خواهم دید. از آقای مهندس و تمامی خدمتگزاران صمیمانه سپاسگزاری میکنم.
عکس: همسفر هیلدا رهجوی راهنما همسفر لیلی (لژیون نوزدهم)
مصاحبه کننده: همسفر حمیده رهجوی راهنما همسفر فرزانه (لژیون بیستم)
ویراستاری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر منصوره (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
173